جالب
حتما شعر زیبای دوکاج از جواد محبت را به خاطر دارید:
در كنار خطوط سیم پیام خارج از ده دو كاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست میدیدند
یكی از روز های سرد پاییزی زیر رگبار و تازیانه باد
یكی از كاج ها به خود لرزید خم شدو روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا خوب درحال من تامل كن
ریشه هایم زخاك بیرون است چند روزی مرا تحمل كن
كاج همسایه گفت با تندی مردم آزار از تو بیزارم
دور شو دست از سرم بردار من كجا طاقت تورا دارم
بینوا راسپس تكانی داد یار بی رحم و بی مروت او
سیمها پاره گشت و كاج افتاد برزمین نقش بست قامت او
مركز ارتباط دید آن روز انتقال پیام ممكن نیست
گشت عازم گروه پی جویی تا ببیند كه عیب كار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم راه تكرار بر خطر بستند
یعنی آن كاج سنگدل را نیز با تبر تكه تكه بشكستند
اما شعر جدید : زیبا و پرمحتوا
شاعر: همان محمد جواد محبت
در كنار خطوط سیم پیام خارج از ده دو كاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست میدیدند
روزی از روزهای پائیزی زیر رگبار و تازیانه باد
یكی از كاج ها به خود لرزید خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا خوب در حال من تأمل كن
ریشههایم ز خاك بیرون است چند روزی مرا تحمل كن
كاج همسایه گفت با نرمی دوستی را نمی برم از یاد
شاید این اتفاق هم روزی ناگهان از برای من افتاد
مهربانی بگوش باد رسید باد آرام شد، ملایم شد
كاج آسیب دیده ی ما هم كم كمك پا گرفت و سالم شد
میوه ی كاج ها فرو می ریخت دانه ها ریشه می زدند آسان
ابر باران رساند و چندی بعد ده ما نام یافت كاجستان