تصویر متحرک جالب


این هم یک تصویر متحرک زیبا و جالب به مناسبت بازگشایی مدراس

چرا برخی کـودکان از رفتن به مـدرسه مـی‌ترسند

چرا برخی کـودکان از رفتن به مـدرسه مـی‌ترسند؟



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


ترس از محیط مدرسه

چند روز دیگر قرار است حسین به مدرسه برود، لباس فرمش آماده شده و کیف و کفش و وسایلش را به کمک مامان خریده​و موهایش را هم کوتاه کرده و حالا قرار است یک پسر منظم و مرتب و باسواد شود.
اما او هنوز به پای مامان و بابا آویزان می شود که می خواهم در خانه بمانم و نمی خواهم به مدرسه بروم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


تا حالا چند بار وسایل مدرسه اش که منظم و مرتب توی کمدش چیده شده بود، گم شده و مامان کلی خانه را گشته تا آن را پیدا کرده است. بی خبر از این که حسین به امید این که وقتی وسایل نباشد به مدرسه راهش نمی دهند آنها را پنهان می کرده است. مامان نمی داند علت ترس حسین چیست. او در مهدکودک و پیش دبستانی هیچ مشکلی نداشته، اما حالا​ نمی خواهد به مدرسه برود و می گوید بگذارید بی سواد باشم ! اما بیایید با مامان حسین فکر کنیم چه چیزهایی می تواند حسین کوچولو را بترساند؟

ترس از بچه های بزرگ تر

ادامه نوشته

برای زندگی

روزی آهنگری جوان وارد دهکده شیوانا شد. او در کار خود بسیار ماهر بود و می‌توانست وسایل مختلف را با کیفیت خوب و قیمت مناسب بسازد و به مردم عرضه کند. در ابتدا فروش خوبی هم داشت اما به تدریج میل و رغبت مردم به خرید از او کاهش یافت و چند هفته که گذشت دیگر هیچ‌کس سراغ او نرفت. دلیل این عدم استقبال مردم از او، بدگویی آهنگر جوان از آهنگر پیر قبلی دهکده بود که با وجود سن زیاد به کسی کاری نداشت و اصلا هم از ورود آهنگر جوان به دهکده گله‌مند نبود. اما برعکس او آهنگر جوان حتی یک لحظه از بدگویی و تهمت و افترا علیه آهنگر پیر دریغ نمی‌کرد.

سرانجام مدتی که از بیکاری آهنگر جوان گذشت او نزد شیوانا آمد و به او گفت: "استاد می‌بینید چه بلایی سرم افتاد! این آهنگر پیر و مکار با مظلوم‌نمایی و سکوت خودش کاری کرد که مردم دهکده از من گریزان و به سمت او متمایل شوند. دیگر کاری از من ساخته نیست و به ناچار باید هر چه زحمت کشیده‌ام را زیر قیمت بفروشم و از این دهکده بروم. بگذار مردم دهکده مجبور شوند از جنس‌های نامرغوب همین آهنگر پیر و قدیمی و ناوارد استفاده کنند تا قدر مرا بدانند."

شیوانا با لبخند گفت: "تو خودت به تنهایی به قدر کافی مهارت و شایستگی داری که مورد تحسین اهالی قرار بگیری. اگر کاری به کسی نداشتی و با هنر و مهارتی که داشتی توانمندی و برتری خود را اثبات می‌کردی سال‌ها بین مردم خوش می‌درخشیدی و کسی با تو دشمن نمی‌شد. اما چون همه چیز را برای خودت می‌خواستی و حرص چشمانت را کور کرده بود با وجودی که این همه امکان و استعداد برای جذب اهالی داشتی با حسادت بی‌مورد و دشنام و اهانت به کسی که سکوت می‌کرد و چیزی نمی‌گفت خودت با دست خودت نزد مرد حرمت خودت را از بین بردی.

برای محبوب شدن نیازی به بدگویی و تهمت و دشمنی نبود. تو همین‌طوری محبوب دل‌ها بودی. خودت باعث تنهایی و کنار گذاشتن خودت شدی. کافی است خرابکاری‌های گذشته را طوری ترمیم کنی و دست از سر آهنگر قدیمی دهکده برداری و به کارخودت بپردازی. خواهی دید که چند سال دیگر هنر و مهارتت دوباره تو را محبوب خواهد ساخت. البته به شرطی که دست از حرص و حسادت برداری."

آهنگر جوان لبخند تلخی زد و گفت: "در این دهکده آنقدر خرابکاری کرده‌ام که گمان نکنم به سادگی از خاطر اهالی برود. به دهی دیگر می‌روم و آنجا این‌گونه که گفتید زندگی می‌کنم."

روز بعد آهنگر جوان اسباب و وسایلش را جمع کرد و به دهکده مجاور رفت و آنجا برای خود از نو کارگاهی ساخت و به کار مشغول شد. اما این بار به هیچ‌کس کاری نداشت و سرش به کار خود مشغول بود. یک‌سال بعد شیوانا از آن دهکده می‌گذشت. اهالی دهکده خود را دید که اطراف مغازه آهنگر جوان جمع شده‌اند و به او سفارش کار می‌دهند. شیوانا نزدیک او رفت و جویای حالش شد. آهنگر جوان با خنده گفت: "می‌بینید استاد نه تنها اهالی این دهکده جدید از کار من استقبال کردند بلکه اهالی دهکده شما هم از راه دور می‌آیند و به من سفارش می‌دهند و حسابی سرم شلوغ است.

همان آهنگر پیر دهکده شما هم وقتی سرش شلوغ می‌شود کارهای اضافی‌اش را به من ارجاع می‌دهد. انگار حق با شما بود برای محبوب شدن نیازی به دشمنی و حسادت و کینه‌ورزی و تهمت به دیگران نیست. هر انسانی اگر با تکیه بر استعداد و توانایی خودش خوش بدرخشد مورد تحسین و استقبال بقیه قرار می‌گیرد و در حد لیاقت خود محبوب جمع می‌شود. فقط باید کاری به کار دیگران نداشت و خوش درخشید!"

منبع:ایران سان

نصب تندیس استاد پیر نجف آباد

خبرگزاری ایمنا: تندیس پیرمرد اذان گوی نجف آباد که با بیش از چهار متر طول و وزن ۷ تن مِس یکی از منحصر به فردترین نمونه های موجود به شمار می آید پس از نزدیک به شش سال بلا تکلیفی شنبه هفته جاری در تقاطع خیابان هفده شهریور و میرداماد نجف آباد به صورت رسمی توسط دکتر ذاکر اصفهانی رونمایی شد.

به گزارش خبرنگار ایمنا از نجف آباد این تندیس که سالها از ساخته شدن آن توسط استاد راعی یکی از هنرمندان شاخص عرصه مجسمه سازی شهرستان می گذرد، برای اولین بار در میدان اصلی ورودی نجف آباد برای کمتر از بیست و چهار ساعت نصب شد ولی با مخالفت تعدادی از ارگان ها به سرعت از این نقطه جابه جا شده و محل جایگزینی دیگری نیز برای آن پیدا نشده بود.

این مجسمه که چهره آن با الهام از صورت  قربانعلی مهدیه (پیشکار) پیرمرد  نود و چهار ساله نجف آبادی به عنوان آخرین بازمانده نسل طلایی معماران سازنده مساجد و حمام های قدیمی  در مدت یک سال ساخته  و برای پخش اذان در ساعات مشخصی از روز سیستمی در داخل آن پیش بینی شده است.

حمام های غلام، حیدر، صفا، اخوت، طاهر و یوسفی و مساجد صاحب الزمان، صفا، شیخ احمد و شبستان مدرسه حاج شیخ احمد (حوزه علمیه قدیم) از جمله مهمترین آثار تاریخی هستند که مهدیه پیرمرد خوش صحبت نجف آبادی در ساخت آنها نقش اصلی را بر عهده داشت است.

لازم به ذکر است که با رونمایی از این تندیس در  محدوده مرکزی خیابان تازه تاسیس میرداماد و بازار سنتی نجف آباد علاوه بر جلوه ای که به این نقطه داده خواهد شد، پخش اذان نیز فضایی متفاوت را برای مردم و بازاریان فراهم خواهد کرد.


منبع خبر:WWW.najafabadnews.ir