دانش های خاک خورده
اتفاقات زیادی در بین ما معلمان می افتد. جشنواره ها مسابقات ورقابت های گوناگون. اسامی وام گرفته شده از پیشرفته ترین کشورهای جهان.ترجمه نشده و بومی نشده. یا اگر هم شده آنقدر دست و پاگیر که در حوصله عوام نیست...
امروز دلم می خواست زبان مالزیایی بلد بودم. و می توانستم در بین سایت های گوناگون آموزش و پروش مالزی دنبال کیفیت اجرای جشنواره تدریس بگردم.
یا دوست داشتم بدانم ریشه اقدام پژوهی در کدام کشور است و در مورد آن تحقیق می کردم . دوست داشتم بدانم درس پژوهی در کشورژاپن چطور انجام شد و چه نتیجه ای داد؟
سالهاست این جشنواره ها در کشور ما انجام می شود. سالهاست که معلمان کوشا و فعال در انواع جشنواره ها ازشرکت می کنند ورتبه می آورندو تشویق می شوند. اما یک پرسش در این میان مطرح است:
هدف اصلی از برپایی این گونه جشنواره ها چیست؟ مگر نه آن است که هدف ارتقا سطح کیفیت آموزش است؟مگر هدف جشنواره الگوهای برتر تدریس ، شناسایی بهترین شیوه های تدریس نیست؟مگر هدف اقدام پژوهی یافتن راههایی ساده و عملی برای رفع مشکلات دانش آموزان یا مدارس نیست؟مگر هدف از گروهی کردن این طرحها افزایش روحیه مشارکت در میان معلمان نیست؟ مگر یکی از اهداف درس پژوهی ، اصلاح شیوه های تدریس نیست؟مگر لازمه ی آن تقویت روحیه همکاری وانتقادو انتقاد پذیری نیست؟
اما چقدر به این آرمان ها دست پیدا کرده ایم؟
با گذشت سالیان سال ،می بینیم که تغییر چندانی در شیوه های تدریس اعمال نشده است . من به عنوان معلم امروز به گونه ای تدریس می کنم که معلمم بیست سال قبل این کار را انجام داده است. و او به شیوه ی معلمش و معلمش به شیوه ی معلمش!!!طرح درس ها و سی دی های منتخبین جشنواره ها در قفسه ها خاک می خورند و برای سایرین به نمایش در نمی آیند. محتواهای الکترونیک و مکتوب برگزیده مانند گنجهای نهان در کمدهای شخصی حفاظت می شوند تا دیده نشوند. تفکرات جدیدمان را درقفس کرده ایم و به دنبال مقصر برای ضعف در آزمون تیمز می گردیم. زیاد از طرح درس ها میشنویم اما ، به ندرت فیلم تدریس همکاران موفقمان را در یک جلسه شورای آموزگاران به تماشا گذاشته و برای او کف زده ایم . کمتر در دوره های ضمن خدمت به یکدیگر فرصت ابراز وجود داده ایم و یا آنقدر خسیس بوده ایم که به بهانه ی خجالت جلو نرفته و علممان را نشر نداده ایم .ای کاش امسال تابستان فقط برای هم دیگر تدریس می کردیم و از هم ایراد می گرفتیم و به تدریس همدیگر می خندیدیم و از هم چیز یادمی گرفتیم .ای کاش کمی گشاده دست تر بودیم. ای کاش مجبور به گشاده دستی می شدیم..........تا کمی بیشتر می آموختیم!!